خب کتاب دومی که تو کلوب قشنگمون قراره ازش یاد بشه اسمش هست سوپر مارکت شبانه روزی اثر خانم سایا کا موراتا
برشی از کتاب:” من به جهان درون این جعبهٔ روشن از نور ایمان دارم.
اونطورکه من شنیده و خوندم خانم موراتا سالها به عنوان یه فروشنده ی نیمه وقت کار کرده و این کتاب رو بر اساس تجربیات خودش نوشته.
داستان در موردی دختریه به اسم کیکو فوروکاوا که سی و شش سال داره و به طور پاره وقت در یک سوپر مارکت شبانه روزی کار میکنه
کیکو از بچگی با بقیه فرق داشت و به درستی توسط خانواده و دوستانش درک نشد و حالا هم در مرحله ی گذار از جوانی هستش با معیار های دوستانش همخونی نداره و این باعث گوشه گیری کیکو از جامعه میشه
برشی از کتاب:” افرادی که در چارچوب قوانین قبیله نمیگنجیدند اخراج میشدند: مردانی که شکار نمیکردند و نی که بچه نمیزاییدند. با تمام ادعایمان درمورد جامعهٔ مدرن و فردگرایی، هر فردی که سعی نمیکند همرنگ جامعه شود باید انتظار دخالت کردن، تحتفشار قرار گرفتن و درنهایت اخراج از قبیله را داشته باشد.
شمایی که در حال خوندن این پست هستید شغلی دارید یا رویای داشتن یه شغل رو در سرتون میپرونین؟ و حتما و حتما نظراتی هم در مورد عشق و شغل دیگران دارید.اما ما چقدر به خودمون اجازه میدیم که رویاها ی ادمهای دیگه شغل آدمهای دیگه رو قضاوت و ارزیابی کنیم؟
اگر کسی با معیار های ما مطابقت نداشت چطور باهاش رفتار میکنین؟
برشی از کتاب:” ببین، هرکسی که خودش را با قوانین قبیله وفق ندهد، تمام حقوحقوقش را برای داشتن فضای خصوصی از دست میدهد. اهالی هرطور که دوست دارند با او رفتار میکنند. یا ازدواج میکنی و بچهدار میشوی یا میروی شکار و پول درمیآوری و هرکسی که به این شیوهّها در کار قبیله مشارکت نکند، باطل شناخته میشود و اهالی قبیله هرقدر دلشان بخواهد در زندگیاش فضولی میکنند.»
برشی از کتاب:” با تمام ادعایمان درمورد جامعهٔ مدرن و فردگرایی، هر فردی که سعی نمیکند همرنگ جامعه شود باید انتظار دخالت کردن، تحتفشار قرار گرفتن و درنهایت اخراج از قبیله را داشته باشد
بهم بگین شما چطور فکر میکنین؟ و جایگاه خودتون تو جامعه چطوره ؟ چقدر توی این بازی دنیا گیر کردین؟
برشی از کتاب: ” جامعه بیوقفه در حال قضاوت کردن ماست.
درباره این سایت